پـا بـرهنـه روی دیـوار دلـم

یادداشت های پراکنده

پـا بـرهنـه روی دیـوار دلـم

یادداشت های پراکنده

82.بحث از این سریال حالا حالاها ادامه داره.

به همه اونایی که برای اولین بار میخوان Fringe رو ببینن ، غبطه میخورم..

79.دوست داشتن تو!

خنجر در قلبت ، خون جاری ست ، دلگرم ِ هرم خون خودت هستی و خنجر را فراموش کرده ای .

خون تمام میشود،گرما جایش را می دهد به لرزیدن.جایش را می دهد به درد و به خودپیچیدن .

خنجر را درآور و با دلتنگی ، با گرما خداحافظی کن !


77.در راستای شخم زده شدن!

چند مرتبه در زندگی انسان رخ می دهد یک کتاب را دقیقاً زمانی بخواند که روحش تشنه ی آن است ؟ 

خواندن غذا ، دعا ، عشق یکی از این دفعات بود . دفعه ی قبل یک سال و نیم قبل بود با خواندن هان هولوگرافیک  : هر دو سر داستانی که یک قهرمان داشت .



74. خاک

مثل حس شخم زدن خاک و از بین بردن علف های هرز...


72.غذا ، دعا ، عشق «2»

اوگفت : « گوش کن ، یک روز از تمام اتفاقاتی که در گذشته افتاده سرخورده میشی ، میبینی که غمگینی و قلبت شکسته ، اما هم چنان ادامه داره و همه چیز در حال تغییره . اینجا بهترین مکان دنیاست که می تونی زندگیت رو تغییر بدی . از این فرصت استفاده کن . از لحظه لحظه ی حضورت در این مقام مقدس استفاده کن . بقیه کارا رو به هند و اشرام بسپر . »

« اما من واقعاً دوسش دارم .»

« فایده نداره . تو عاشق شدی ، اما نمیبینی چه اتفاقی برات افتاده ؟ جایی که این مرد در قلب تو اشغال کرده ، عمیق تر از اونه که دستت بهش برسه . منظورم اینه که نمی تونی از بین ببریش . اما عشقی که احساسش میکنی تازه شروع همه چیزه . تو فقط طعم عشق رو چشیدی . صبر کن و ببین که عشق چقدر می تونه عمیق تر از این باشه . روزی می رسه که می تونی همه دنیا و سرنوشتت رو دوست داشته باشی. حالا بخند . »

من گریه کنان گفتم : « نمی خندم . خواهش می کنم الان منو نخندون . من فکر می کنم فراموش کردن دیوید برام سخته چون من جداً اعتقاد داشتم که دیوید همسر ایده آل منه . »

« شاید این طور بوده باشه . مشکل تو اینه که مفهوم حرفای منو درک نمی کنی . مردم فکر می کنن همسر ایده آل ، یک آدم بی نقص و کامله که هر چی بخوان براشون فراهم می کنه . اما همسر ایده آل آینه ی تمام نمای توئه . کسیه که بخش پنهانی وجود تو رو بهت نشون میده .کسیه که بهت کمک میکنه زندگیتو تغییر بدی . همسر ایده آل واقعی مهم ترین کسیه که تو زندگیت باهاش آشنا میشی . اما مگه میشه تا ابد با همسر ایده آل زندگی کرد ؟ نه ، می دونم دردناکه .ولی جفت ایده آل تو وارد زندگیت میشه تا لایه های درونی شخصیتت رو نشون بده و بعد ترکت کنه . تو باید از این بابت از خدا تشکر کنی . مشکل تو اینه که نمی تونی اجازه بدی این آدم از زندگیت بره بیرون . هدف دیوید این بود که یه شوکی به تو وارد کنه و تو رو از ازدواج ناکامت بیرون بکشه . معایبتو بهت نشون بده ، با شکستن قلبت افق های جدیدی رو بهت نشون بده ومجبورت کنه زندگیت رو تغییر بدی . اون وظیفه ش رو خیلی خوب انجام داد و حالا مشکل تو اینه که نمی تونی بپذیری که عمر این ارتباط کوتاه بوده . اگر مواظب نباشی و نتونی این واقعیت رو بپذیری ، حتماً بدبخت میشی . پس خودتو از این وضعیت نجات بده . »

«اما من دوسش دارم .»

« خب دوسش داشته باش»

« دلم براش تنگ شده . »

« خب هر وقت دلت خواست بهش فکر کن و بعد از این افکار رو از ذهنت بیرون کن . تو می ترسی فکر دیوید رو از سرت بیرون کنی ، چون فکر می کنی تنها میشی . اما یه چیزی هست که باید بدونی .اگه تمام افکاری روکه به این مرد مربوط میشه و آزارت میده ، از ذهنت پاک کنی ، یه فضای خالی تو ذهنت به وجود میاد . یه روزنه ی جدید باز میشه . حدس میزنی جهان هستی با این روزنه چه کار می کنه ؟ خدا اون خلا رو با عشقی که حتی توخواب هم نمی تونی ببینی ، پر می کنه .پس از این فرصت برای باز کردن این روزنه استفاده کن . »


غذا ، دعا ، عشق / الیزابت گیلبرت / ندا شادنظر / نشر افراز

69.سه گانه آگوتا کریستف


خواندن کتاب های سه گانه دوقلوهای آگوتا کریستف تجربه ی خیلی خوبی در کتابخوانی برای من بود . این سه کتاب به ترتیب عبارتند از : دفتر بزرگ ، مدرک و دروغ سوم که کتاب مورد علاقه ی من از این سه گانه ، دروغ سوم بود . 

این سه گانه به گونه ای نوشته شده است که خواننده می تواند برداشت های کاملاً متفاوتی از داستان و سیر آن را داشته باشد . ( در ادامه مطلب من برداشت خودم را می نویسم که اگر کسی اینجا را می خواند که برنامه ای برای مطالعه ی این سه گانه ی مرموز ودوست داشتنی دارد ، داستان را از دست نداده باشد . ) اما چیزی که برای من بسیار جالب بود بخشی از گفتگوی اصغر نوری - مترجم این سه گانه به زبان فارسی -با آگوتا کریستف بود که در این گفتگو نویسنده به عشقی در زندگی گذشته اش اشاره می کند که رد پایش را در اغلب عشق های این کتاب ها می بینم . ( عشق چاشنی این کتاب است ولی این کتاب ها عاشقانه نیستند . )

متنی که از عشق اول نویسنده در مصاحبه آمده در صفحه ی 160 و 161 کتاب دروغ سوم آمده است :"دختری که سخت عاشق دوست پدرش ، کشیش روستا ، است و این موضوع حقیقت دارد : می خواهم بگویم او اولین عشق من بود . بهترین دوست پدرم بود . توی روستا دو نفر روشنفکر وجود داشت ، معلم و کشیش و کشیش هنوز ازدواج نکرده بود . درست همان موقعی که من عاشقش بودم . تقریباً در شش سالگی . می آمد خانه ی ما غذا می خورد ، چون خودش زن نداشت و مادر من آشپز خیلی خوبی بود . هر روز به خانه ی ما می آمد . حتی وقتی زمان چنگ پدرم به جبهه اعزام شد ، کشیش هنوز توی روستا بود و من او را بیشتر از پدرم می دیدم . من را خیلی دوست داشت . حرف های خیلی خوبی به من می گفت . مثلاً اینکه وقتی بزرگ شوم با من ازدواج می کند و من باور می کردم ! جوان بود . شاید فقط ده سال از من بزرگتر بود . نه بیشتر . بعد یک دفعه ازدواج کرد و این برای من خیلی تکان دهنده بود . به خودم گفتم اگر یک کشیش هم این طور دروغ بگوید ، ببین آدم های دیگر چه طورند ؟ از این موضوع واقعاً زمان زیادی می گذرد . ما از آن روستا رفتیم و بعدها که من در سوییس ساکن شده بودم ، یک بار برگشتم مجارستان . چهل سال داشتم که دوباره او را دیدم و بلافاصله همان عشق را دوباره حس کردم . او هم همین طور .بهش گفتم وقتی کوچک بودم او را خیلی دوست داشتم و . او گفت :"می دانم، می دانم . " حالا مرده است . با زنش نامه نگاری زیاد داشته ام . خبر مرگش را او به من داد و به من گفت محبوب شوهرش بوده ام ."


عشق هایی که در کتاب روایت می شود شامل عشق یک برادر به خواهر ناتنی اش است که هر نوع وصال را غیر ممکن می کند و یا عشق پسر نوجوانی به زنی هم سن و سال مادرش و همه ی عشق ها هم ناکام . اگر کتاب ها را بخوانید رد خطوط بالا را در کتابها خواهید یافت . 


 

ادامه مطلب ...

68.سعدی

اگر دعات ارادت بود و گر دشنام

بگوی از آن لب شیرین که شهد می باری

65کاش بیمه داشت..

هدیه کردن زندگی به یک کودک تنها به معنای دادن بزرگ ترین هدیه دنیا به او نیست بلکه این معنای باور نکردنی را نیز دارد که این هدیه را دوباره از او می گیریم.


دختر پرتقالی / یاستین گوردر / مهوش خرمی پور / نشر تندیس

64.ای همه چیز

جهان تویی

جهان منم

تو در منی

اما من بی تو گمگشته و گریانم .