پـا بـرهنـه روی دیـوار دلـم

یادداشت های پراکنده

پـا بـرهنـه روی دیـوار دلـم

یادداشت های پراکنده

108.از ناظم حکمت


این پاراگراف کتاب دژخیم عشق یالوم مرا برد به این شعر :

تنهایی چیزهای زیادی به انسان می آموزد

اما تو نرو ، بگذار من نادان بمانم.

107.کاردستی : سرگرمی جدید

اولین بار ، چهار هفته ی پیش بود . تصمیم گرفتم که برای تولدش برایش ریسه کاغذی درست کنم ، گوگل کردم :"ریسه تولد" و هزاران شکل دیدم که هیچ کدامشان قانعم نمی کرد . تصمیم گرفتم به ذهنم و به دستانم اجازه ی خطا کردن بدهم . کاغذ آچار رنگی خریدم و برش دادم . از بین ده رنگ این سه رنگ انتخابم برای سلیقه ی باوقار او بود :


اما باز هم نمی دانستم چه کار باید بکنم تا از سادگی بی روح این کاغذها ، سادگی زیباتری بسازم . خودم را رها کردم ، هر حرف را که می کشیدم سعی می کردم یکی از المان های مورد علاقه اش را در آن بگنجانم . مثلا آمریکا که کشور مورد علاقه اش بود یا اتلتیکو مادرید که تیم مورد علاقه اش بود . متولد زمستان بود و با کریستال برف می توانستم یکی از حروف را تزیین کنم . علاقه اش به یوگا و دیگر علاقمندی هایش را گنجاندم . خود را رها کرده بودم و نتیجه ی کار بهتر از حد تصور اولیه ام در آمد . کاردستی کوچکم را دوست داشتم . با عشق و حوصله کشیده بودمش . برایش انرژی گذاشته بودم و خلاقیت خودم را به خرج داده بودم بی آنکه ذره ای از دیگری تقلیدی کرده باشم . روی دیوار خانه اش که نتیجه کار را دیدم ، غرق شور و شعف شدم سوای از اینکه فهمیده بودم چه قدر خوشحالش کرده ام .


بعد از آن موقع بازی شروع شد . هر روز ایده های کارت و جعبه و تزیین و غیره به ذهنم می آید و من بعد از سالها کاری را پیدا کرده ام که با دست انجامش دهم  و لذت ساده اما بزرگی را برای خودم داشته باشم.


106.خستگی مثبت

اسفند که بشود ، ماراتن من هم برای امتحان شروع می شود . آخ که چه قدر سخت است اسفند زیبا را امتحان داشتن . امتحانم ، مجوزی برای شروع حرفه ام خواهد بود و مهری که به من اعطا خواهد شد و مرا در جایی که براش این مسیر تحصیلی را آمده ام ، خواهد نشاند .

در ازای تمام خستگی های تحصیلی ، در ازای تمام ساعاتی که باید کار کنم و تمام شب هایی که مجبور بوده ام که بیدار بمانم و مجبور خواهم بود که بیدار بمانم ، میدانم که کاری برای انجام دادن داشتن و یا ساختن ، برترین قسمت روزمرگی هاست . روزمرگی بستر آرام و یواش رودخانه ی زندگی است و چه خوب است که این روزمرگی پر باشد از کار هایی که باید انجامشان داد ، نقش هایی که باید قبولشان کرد و مسئولیت هایی که باید به دوش کشید . هر چه سر آدمی با انجام کاری مفید گرم تر باشد ، تحمل حیات بیشتر رنگ دوست داشتن حیات به خود می گیرد . گاهی خوب است صبح بیدار شدن و در عجله بودن برای رفتن به جایی که حضورت می تواند مفید باشد و شب ها خسته سر بر بالین نهاندن  از خستگی مثبت . از خستگی ناشی از انجام کارها . خستگی بدون رخوت . خستگی خوبی که به خواب می بردتت و نشانت می دهد که روزی را زیسته ای که بیهوده نبوده است ...

105.گر نکوبی شیشه غم را به سنگ..

بیشتر وبلاگ هایی که میخواندم ، کانالی شده اند . راستش خواندن کانال برای من حس خاصی ندارد ، کانال هایم هم همگی میوت اند و گاهی بر حسب نیاز میخوانمشان . هر جور که فکر می کنم نمی دانم چرا نمی توانم کانال داشته باشم و آنجا بنویسم ، شاید هیچ کس به اندازه ی خودم نمی داند که ننوشتنم به دسترسی سخت تر به وبلاگ نسبت به کانال ارتباطی پیدا نمی کند . نمی نویسم چون چیزی برای نوشتن ندارم ، چیزی ندارم که برای خودم بنویسم که بهتر بیندیشم و یا برای دیگران بنویسم به این امید که به کار آید . 


این روزها ، برمیگردم و نوشته های بهمن سال قبل را می خوانم . واضح است ، انگار دقایقی پیش زندگی شان کرده ام و تار و دور اند انگار که طفلی  که موسم جنگ چهار ساله بود از خاطرات آن روزهایش بگوید .

شاید آن شب خیلی سرد و غمگین بهمن ماه را هرگز فراموش نکنم که سال یک بامداد به شیراز رسیدم ، خسته بودم و دل آزرده و غمگین . غم بی سرنوشتی و غم دوری ای که در فاصله ی زمانی یک ساعته به من تحمیل شده بود و توان هضمش را نداشتم ، در من چون ماری گرسنه و پیروز می خزید . 

امسال بهمن را در آن تاریخ زندگی نکرده ام ، اما می دانم این بار که غم را نباید امتداد داد ، یک جایی باید بند نافش را برید و جدایش کرد و به گریه هایش بی تفاوت بود . باید بگذاری برود آنچه که نمی خواهد یا نمی تواند که ماندنی باشد . آن وقت است که سبک و آرام به بهانه های ساده ای که شادت می کند و اندوهت را تسکین می دهد می توانی بیندیشی . بهانه هایی که دیر آمدند و امیدواری که اگر نمیشود بیمه شان کرد که هرگز نروند ، خیلی دیر بروند . دیر ِِ دیر ِ دیر ... مثل کندی آرام و دلچسب ثانیه ها هنگامی که منتظر رخ دادن اتفاقی هستی که مطمئنی به افتادنش از درخت تنومند و درهم زندگی .