پـا بـرهنـه روی دیـوار دلـم

یادداشت های پراکنده

پـا بـرهنـه روی دیـوار دلـم

یادداشت های پراکنده

37.رمز مرد ویترووین


ناگاه حس کرد به هاروارد برگشته و در کلاس نماد پردازی در هنر ایستاده است و اعداد مورد علاقه اش را روی تخته می نویسد .

1.618

برگشت تا خیل عظیم شاگردان مشتاق را ببیند :« کی می تونه بگه این عدد چیه ؟»

یک دانشجوی قدبلند ریاضی از ته کلاس دستش را بلند کرد و گفت :« عدد فی . »

و آن را فیی تلفظ کرد.

«آفرین استتنر . میخوام همگی با فی آشنا بشید . »

استتنر با خنده اضافه کرد :« با عدد پی اشتباه نشه . ما ریاضی دان ها میگیم فی فقط دو تا نقطه از پی راحت تره ! »

لنگدان خندید . اما به نظر نمی آمد کس دیگری معنای آن شوخی را فهمیده باشد.

استتنر ساکت شد و لنگدان ادامه داد :« این عدد یک ممیز ششصد و هجده در هنر عدد بسیار مهمیه . کی میتونه بگه چرا ؟»

استتنر که قصد جبران داشت گفت :« چون خیلی قشنگه ؟ »

همه خندیدند .

« در واقع استتنر دوباره درست میگه . فی عموماً زیباترین عدد جهان تلقی میشه . »


 

 

خنده ها ناگهان متوقف شد و استتنر نگاهی از سر غرور و فخر فروشی به بقیه انداخت .

لنگدان همان طور که دستگاه اسلاید ر روشن می کرد توضیح داد که عدد فی از دنباله ی فیبوناتچی مشتق شده ، تصاعد مشهوری که شهرتش تنها به دلیل برابری هر جمله با مجموع دو جمله پیشین نبود ، بلکه به دلیل اینکه خارج قسمت هر دو جمله کنار هم خاصیت حیرت انگیز نزدیکی به عدد 1.618 را دارد . عدد فـــــــــی !

لنگدان توضیح داد علی رغم اینکه به نظر می رسد فی در ریاضیات پدید آمده باشد وجه شگفت انگیز فی ، نقش آن در خشت اول طبیعت است . گیاهان ، حیوانات و حتی انسان ها همگی با دقتی بسیار بالا وجوهی از ضرایب فی بر 1 هستند.

لنگدان گفت :« نسبت فی در همه جای طبیعت به چشم می خوره . » چراغ ها را خاموش کرد و ادامه داد : « به وضوح پا رو از دایره تصادف فراتر میذاره و به همین دلیل قدما گمان می کردند فی رو باید خالق هستی مقدر کرده باشه . دانشمندان اولیه 1.618 رو نسبت الهی عنوان می کردند . »

زن جوانی در ردیف جلو گفت :« ببخشید من زیست شناسی می خونم ولی هیچ وقت چیزی از نسبت الهی در طبیعت نشنیدم . »

لنگدان خندید :« جدی ؟ حتی چیزی راجع به رابطه ی تعداد زنبورهای عسل مذکر و مونث در جامعه شون نخوندی ؟»

« مسلمه که خوندم . تعداد زنبورهای ماده بیشتر از نر است .»

« درسته و میدونستی اگر تعداد زنبورهای ماده رو به نر تقسیم کنید در هر کندویی در هر گوشه دنیا یه عدد ثابت به دست میاد ؟ »

«واقعاً این طوره ؟ »

"بله . فــــــــی ! »

دختر به او خیره شد و گفت :« غیر ممکنه !»

لنگدان مشتاقانه گفت :« ممکنه ! » و لبخند زنان اسلاید صدف مارپیچ حلزونی را روی پرده انداخت و ادامه داد :« این رو میشناسی؟»

«ناتیلوس . یک نرم تن از دسته سرپایان که هوا رو داخل صدف خودش می کشه که شناوریش رو تنظیم کنه . »

«درسته . می تونید حدس بزنید نسبت قطر هر مارپیچ نسبت به بعدی چقدره ؟»

نگاه خیره ی دختر به قوس های هم مرکز صدف ناتیلوس نامطمئن می نمود .

لنگدان تایید کرد :« فی ! نسبت الهی . 1.618 به 1 »


دختر حیرت زده بود . لنگدان اسلاید بعدی را نشان داد . نمایی نزدیک از سر گل آفتابگردان :« تخمه های آفتابگردان به شکل مارپیچ های رو به روی هم رشد می کنند . می تونید نسبت قطر هر دایره به دایره بعدی رو حدس بزنید ؟ »

همه گفتند :« فـی؟»

«احسنت». لنگندان پی در پی اسلاید نشان می داد . مارپیچ گل برگ های مخروط کاج ، آرایش برگ ها روی ساقه گیاهان ، بندهای حشرات ، همه فرمانبداری حیرت آوری از نسبت الهی داشتند .

یکی فریاد زد :« خیلی عجیبه . »

کس دیگری گفت :« آره ، ولی په ربطی به هنر داره ؟»

لنگدانگفت :«آها ! خوشحالم که پرسیدی . »

اسلاید دیگری گذاشت . کاغذ پوستی و رنگ و رو رفته ای که مرد برهنه و معروف داوینچی را نشان می داد . مرد ویترووین . این اثر را از روی نام مارکوس ویتروویوس معمار برجسته رومی که در کتابش « در باب معماری » نظریه ی  نسبت الهی را ستوده بود . نام گذاری کرده بودند .


« هیچ کس بهتر از داوینچی تناسبات الهی بدن انسان رو درک نکرد . راستش داوینچی اجساد مرده ها رو از قبر بیرون می آورد تا نسبت دقیق استخوان های انسان رو اندازه بگیره . اولین کسی بود که ثابت کرد تمام تناسبات استخوان های بدن همیشه ضریب عدد فـی هست . »

همگی با چهره های مردد وپر سوال به اونگاه کردند . لنگدان به مبارزه طلبیدشان :« باورتون نمیشه ؟ دفعه بعد که دوش می گیرید یه متر با خودتون ببرید . »

چند بازیکن فوتبال پوزخند زدند . لنگدان تشویق شان کرد :« نه فقط شما ورزشکاران نامطمئن ! همتون ! دخترها و پسرها ! امتحانش کنید . فاصله ی سرتون تا زمین رو اندازه بگیرید . بعد او رو تقسیم بر فاصله شکمتون تا زمین کنید . حدس بزنید چه عددی به دست میاد ! »

یکی از ورزشکارها ناباورانه فریاد زد :« فــی نیست!»

لنگدان پاسخ داد :« بله . فی . 1.618 . یه مثال دیگه می خواید ؟ فاصله ی شانه ها تا نوک انگشتاتون رو اندازه بگیرید تقسیم بر آرنج تا نوک انگشتاتون کنید . باز هم فی به دست میاد . یکی دیگه؟ باسن تا زمین تقسیم بر زانو تا زمین . باز هم فی .  مفاصل انگشت . شست.تقسیمات ستون فقرات.فی فی فی ! دوستان من هر کدوم از شما مظهر متحرکی از نسبت الهیه . »


حتی در تاریکی لنگدان حیرت آنها را می دید . گرمای آشنایی را درونش حس می کرد و این شوق همان دلیل تدریس کردنش بود :« دوستان من همون طور که میبینید پریشانی عالم نظمی پنهانی داره . وقتی قدما فی رو کشف کردند ایمان داشتند پا به ساختمان الهی گذاشتند . به همین دلیل طبیعت رو می پرستیدند و هر کسی میتونه بفهمه چرا دست خدا در طبیعت هویداست و حتی امروز هم پگان گری - مذاهبی که مام طبیعت رو می پرستند - خیلی از ماها طبیعت رو به اندازه پگان ها تحسین می کنیم و حتی به این موضوع واقف نیستیم . { ادامه دارد اما از نوشتنش صرف نظر کردم - نویسنده وبلاگ } »

در نیم ساعت بعد لنگدان اسلایدهای مایکل آنژ و آلبرشت دورر وداوینچی و بسیاری دیگر را نشان داد و وفداری بسیار دقیق و تعمدی هنرمند به نسبت الهی را در هر اثر بیان کرد . لنگدان در مبحث اندازه های معماری از عدد فی در پارتنون یونان ، اهرام مصر و حتی ساختمان ملل متحد در نیویورک پرده برداشت . فی در ساخت سونات های موتسارت و سمفونی پنجم بتهوون و نیز آثار بارتوک و دبوسی و شوبرت ظاهر می شد و گفت عدد فی را حتی  استرادیواریوس هم مورد استفاده قرار داد تا مکان دقیق سوراخ صدا را در ساخت ویولن های مشهورش محاسبه کند .

لنگدان به طرف تخته رفت و گفت:« برای خاتمه به نماد گرایی برمیگردیم . » و پنج خط متقاطع کشید که ستاره پنج پری را شکل داد :

« این نماد از قدرتمندترین تصاویریه که این ترم میبینید . رسما به عنوان ستاره ی پنج پر یا  اون طور که قدیمی ها می گفتند پنج راس می شناختندش . این نماد در بسیاری از فرهنگ ها هم اون رو الهی و هم جادویی در نظر گرفتند . کسی می تونه بگه چه طور چنین چیزی ممکنه ؟»


استتنر - دانشجوی ریاضی - دست بلند کرد و گفت :« به این دلیل که وقتی اون خطوط رو رسم می کنیم ، خود به خود خودشون رو جوری قسمت می کنند که مطابق با نسبت الهی باشه . »

لنگدان با سر حرف وانک را تایید کرد :« آفرین . نسبت همگی خطوط ستاره ی پنج پر مطابق بر فـی هستند و نمود غایی نسبت الهی رو می سازند . به همین دلیل ستاره ی پنج پر همیشه نماد زیبایی و کمال مربوط به ربه النوع ها و مادینه ی مقدس بوده .»

راز داوینچی / دن براون / سمیه گنجی و حسین شهرابی / نشر زهره

 

نظرات 1 + ارسال نظر
سُورمه. پنج‌شنبه 27 اسفند 1394 ساعت 20:46 http://happymoon1996.persianblog.ir/

شما این نسبت الاهی رو قبول دارید؟

راستش به قبول داشتن و نداشتن من نیست . با یکم سرچ می تونید متوجه بشید که واقعاً چنین چیزی در طبیعت هست . من نمی تونم بگم یک دیدگاه علمی رو قبول دارم یا نه . یک دیدگاه علمی ثابت شده علم هست و باور یا عدم باور من تغییرش نمیده.توی هنر و ریاضیات به اسم نسبت طلایی می شناسنش.شاید با عنوان Golden ratio بتونید اطلاعات خوبی کسب کنید.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.