پـا بـرهنـه روی دیـوار دلـم

یادداشت های پراکنده

پـا بـرهنـه روی دیـوار دلـم

یادداشت های پراکنده

6.باب هشتم غزل غزل های سلیمان

سال چهارم و قسم به سال چهارم آنگاه که دم بر می آورد . 



" تو سخت استوارى، آرى اى نگارین ِ من!

همچون حصارى با کنگره‏ هاى سیمین ، تزلزل ناپذیرى

و چونان دروازه ا‏ى از چوب ِ سدر که به سیم و زر اندوده باشند پاى در جائى."



نظرات 5 + ارسال نظر
بانو ف یکشنبه 1 شهریور 1394 ساعت 18:46 http://banoof40.blogfa.com/

سانی جان.... من این خونه جدید رو دوست داشتم...درود و هزار آفرین بر شما نازنین دوسی... برات آرزوی نوشتن بهترینها رو توی این خونه دارم.تندرست،مانا و شاد باشی.....

مرسی فریبا جان. لطف کردین و سر زدین.
با انرژی های مثبت شما .

لَ یـا جمعه 30 مرداد 1394 ساعت 18:26

بروووو خانوم جان! درمورد زوج و فرد اعتقاد هیییییچ ملاک نیست!
وگرنه من خودم منفردپسندترین بودم :دی
بیشتر زور تقدیر ملاکه. باور کن :))

خیلی سخته بتونی بی قضاوت به اتفاق های زندگی ات نگاه کنی و اونها رو مثل قطعات پازل کنار همدیگه بذاری تا این جواب روپیدا کنی :چرا.

لَ یـا جمعه 30 مرداد 1394 ساعت 13:30

اگه "شانس" با "زوج" بودن باشه،
و اگه "اعتقاد" به شروع با فعل "مثبت" باشه،
آره :)
.
(تو ذهن من دوست داشتن/نداشتن اومد... ولی تعمیم به هر چی خوبه!)

من که فرد اعتقاد دارم :|

لیلی پنج‌شنبه 29 مرداد 1394 ساعت 23:14

سانی عزیزم وبلاگ تازه مبارک باشه ... چند تا پست نخونده داشتم که همه شو خوندم. درباره منت چقدر چقدر چقدر جذاب و دوست داشتنی بود. وبلاگ جدیدت همیشه پربرکت و سرشار از خبرهای خوب باشه دوستم!

تو بزرگی مثل شب.
اگه مهتاب باشه یا نه
تو بزرگی مثل شب.
خود مهتابی تو اصلا خود مهتابی تو .
تازه ، وقتی بره مهتاب و ،هنوز
شب ِ تنها
باید
راه دوری بره تا دم دروازه ی روز
مث شب گود و بزرگی
مث شب.

لَ یـا پنج‌شنبه 29 مرداد 1394 ساعت 20:12

داره/نداره/داره/نداره/.../داره!

داره ؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.