پـا بـرهنـه روی دیـوار دلـم

یادداشت های پراکنده

پـا بـرهنـه روی دیـوار دلـم

یادداشت های پراکنده

102. به یاد عمو

عمو جان!

وقتی عکسی از خانه ی تازه ات - خانه ی ابدی ات - منتشر کردم در اینستاگرامم ، نگران اشتباه بودن کارم بودم . به هزاران دلیل اما در آخر منتشر کردم و بخش خیلی ناچیزی از آنچه که باید می گفتم را نوشتم . تو بهترین عموی من بودی و  چه طور می توانستم حتی یک پست را به تو اختصاص ندهم و نگران مسائلی باشم که همیشه در شادی ها و غم ها هستند ؟

نمی دانم برایت چه بنویسم ، هر ثانیه که دقیق فکر می کنم ، دوباره سناریوی ذهنی ام برایت تکرار می شود ، امروز عکس که گذاشته بودنت در آرامگاهت را در گوشی پدرم دیدم ، دلم سخت گرفت ، دیگر گریه نکردم ، به خودم قول دادم سعی کنم گریه نکنم ، قول دادم قوی باشم و نگذارم درد در من بماند و بتوانم زندگی بسیار پر بار و پر از حضوری بسازم برای خودم اما خواهش می کنم فراموش نکن ، جایت سخت خالیست . جای تو خوب است اما جایت پیش ما ، در شادی ها و غم های ما سخت خالی خواهد بود .