پـا بـرهنـه روی دیـوار دلـم

یادداشت های پراکنده

پـا بـرهنـه روی دیـوار دلـم

یادداشت های پراکنده

61.یه روز که آفتاب طلوع کنه

فکر کن هیچ ردی از این روزها نمونه . به نظرت خوشحال کننده س یا ناراحت کننده؟

یهو به فکرم رسید یک لحظه وسط تمام سختی ها و لحظاتی که فکر می کنی دردناک بودنشون تا ابد ادامه خواهد داشت ، در تمام لحظاتی که فکر می کنی اونقدر خسته ای که هیچ روز و لحظه ای رو روحت به خاطر نمیاره که آفتابی بوده باشه ، چند دقیقه بشین و دقیق و بی قضاوت نگاه کن .  نمیگم دلت تنگ میشه فقط شاید بعداً دلت خواست جزییات این روزها رو به خاطر بیاری . روزهایی که از تو چیزی می سازند که خواهی شد .