پـا بـرهنـه روی دیـوار دلـم

یادداشت های پراکنده

پـا بـرهنـه روی دیـوار دلـم

یادداشت های پراکنده

43.به وقت اشتیاق آبی ها

من از تو زن را آموختم

تا شب را تاریکی خطاب کنم 

روز را روشنایی و تو را دعای عهد عجیب !

تو کیستی که مرا از جنس ابر و سلوک علف آفریده ای!

صبح نخستین روز فروردین 

جهان

در حصار باغی از نیلوفر بود،

گهواره گندم و تملک ،

و تو تصرف بی پایان در هم شدن

به وقت اشتیاق آبی ها .

و من تو را دوست می دارم.

رد پای برف تا بلوغ کامل گل سرخ / سید علی صالحی / نشر نگاه

 

 به کی بگم ؟ به کی می تونم بگم که همیشه هستی حتی اگر بزرگ ترین فلاسفه ی جهان و شیمی و زیست و فیزیک انکارت کنند ، باز هم هستی . نامت هر چه باشه ،  خوشحالم که هستی .

 

مهم نیست بهشت و جهنم نداری و شعور لامکان  و بدون زمان تمام هستی هستی . اگر من شال گردن باشم ، تو تار و پودی . اگر من گل آفتابگردانم تو آفتابی و خاک و هوا و ابر و باد همگی دیگری ِ تو اند .

اگر من خاکم ، تو اون حیاتی هستی که می دوه در شعور گیاه .  اگر من کهکشان باشم ، تو تمام ستاره های من همزمانی !

من هر چیزی که باشم ، بی تو کمتر از پیاله ای ام که گوشه ای افتاده ام . بی تو ای تمام هستی ! ای فراتر از کلمه و فراتر از سکوت .

کاملی  و من ناقصم و عاشق نقصم هستم . اینجوری همیشه چیزی هست برای حرف زدن با تو . برای اینکه بهم خودت رو نشون بدی .

با من همیشه بمون . همیشه خودت رو بهم نشون بده . اگر خوشبخت بتونم باشم ، تو خود خوشبختی هستی که یک روز در من حلول می کنی و یا قطره قطره در جانم جاری میشی .

هر چی که هستی . هر نامی که داری ...

فقط بمون با من .