پـا بـرهنـه روی دیـوار دلـم

یادداشت های پراکنده

پـا بـرهنـه روی دیـوار دلـم

یادداشت های پراکنده

60.Still Alice

وقتی که این فیلم رو دیدم به معنای واقعی کلمه ترسیده بودم . داستان زنی هست بسیار باهوش و بسیار موفق . زن استاد زبان شناسی دانشگاه کلمبیاست و دچار آلزایمر زودرس میشه.




به نظرم از دست دادن حافظه و توانایی تکلم و استفاده کاربردی از مغز چند تا مشکل عام داره که هر فردی که دچارش بشه باهاش دست وپنجه نرم می کنه و چند تا مشکل خاص داره برای کسانی که به طور خاص از مغزشون بهره می بردند .

مشکل عامش به یاد نیاوردن خود فعلی ات و در نتیجه ناتوانی در دنبال کردن چیزی هست که داری میشی . دیگران هم از تو یک تصویر دارن که به مرور زمان خراب میشه . یه جای فیلم هست خود آلیس میگه من اینهمه سال زندگی کردم ( 50 سال ) و توش موفق بودم . استاد دانشگاه بودم . با مردی که دوسش دارم بودم و بچه دار هم شدم . من تمام عمرم رو پای این چیزها گذاشتم و الان حتی به خاطر نمیارمشون ! واقعاً دردناکه . گاهی خاطره ی یک عشق ، یک موفقیت و یک شرایط روح ما رو تغذیه می کنه یا تعلیم میده . موقع دیدن این فیلم یاد فیلم  Eternal sunshine of spotless mind افتادم و نوشته ای که راجع بهش توی وبلاگ سابقم نوشته بودم . اینکه واقعاً نمی خوام چیزی از حافظه ام رو از دست بدم . نمیخوام واقعه ای باشه که فراموشش کنم چون تمامیت چیزی که من نامیده میشه ، تمامیت منی که به خاطر بعضی موقعیت ها من شدم رو به خاطر نیاوردن واقعاً دردناکه . من شدم چیزی که شدم اما اینکه مسیرش یادم نیاد ، اتفاقاتش رو فراموش کرده باشم ، گریه ها وخنده ها رو نتونم به خاطر بیارم نمی تونه به طور تمام باعث بشه خودآگاه من با چیزی که زیسته و باید برای عبور به مرحله ی بعد باهاش رو به رو بشه ، برخورد داشته باشه و من اینجوری همیشه ناشناس و بی خونه و وطنم درون خودم .

مورد خاصش هم برای افرادی هست که تمام قابلیتشون ذهنشون هست . برای یک محقق ، کسی که ذهنش بزرگ ترین داشته و موفقیتش بوده ، کسی که جذابیتش و مورد قبول بودنش به واسطه ی ذهنش بوده و حالا با از دست دادن اون ، دیگه نمی تونه جوری باشه که بوده و نمی تونه طوری به خاطر آورده بشه که میشده.


یک جای فیلم آلیس میگه من حاضر بودم سرطان بگیرم جای آلزایمر .

اونجا بود که به خودم گفتم اگه انتخابی باشه ، من هم ترجیح میدم سرطان بگیرم و یا بیماری ای که ذهنم رو از دست ندم.


نظرات 2 + ارسال نظر
محسن یکشنبه 16 خرداد 1395 ساعت 19:50 http://aidolpix1.mihanblog.com/

متشکرم

خواهش می کنم .

محسن یکشنبه 16 خرداد 1395 ساعت 16:18 http://aidolpix1.mihanblog.com/

خیلی خوبه که شمامخاطب سینماتجربیاتتونومینویسید.انشالله همیشه سالم وسلامت باشیدهمیشه .خیلی ممنون میشم بیشتردرموردفیلم هاصحبت کنید.من وبلاگ قبلی تونم که توی بلاگفابودخوندم.امافعلامسترنوبادی رودیدم وکلی راجعش فکرکردم اینکه چیزی منودرگیرخودش کنه عاشقش میشم چون مجبورم میکنه برم مطالعه کنم وازچندنفرچیزی بپرسم.
من فیلمی که دوست دارم وکلی به معلوماتم اضافه کرد روبراتون مینویسم احتمالادیدینش اما...
فیلم نامه هایی بخدا
انجمن شاعران مرده
و انیمه دختری درزمان روپیشنهادمیکنم ببینیدآهان واینم عالیهThe Anthem of the Heart .اگه دیدن لطفانقدش کنید.
سپاس

راستش من نمی تونم یک فیلم رو نقد کنم . معمولاً فیلم اگه چیزی بهم یاد بده یا وادارم کنه از جنبه ی متفاوتی فکر کنم راجع بهش می نویسم.من دانش نقد فیلم رو ندارم . صرفاً از یک فیلم می آموزم و لذت میبرم .
انجمن شاعران مرده رو دیدم و خیلی دوست داشتم . اون دوتا ندیدم .

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.